حرکتهای اندازهگیریشده: راهنمایی برای یافتن اهداف
Trend Analysys
Chart patern
2024-11-30T14:15:56+00:00
تصور محدودههای حرکت قیمت به پیشبینی نقاط چرخش احتمالی کمک میکند. مفهوم حرکتهای اندازهگیریشده یک چارچوب ساختاری برای برآورد رفتار آینده قیمت ارائه میدهد، بر اساس مشاهدهای که هر حرکت چرخشی معمولاً اندازه حرکت قبلی را منعکس میکند، به شرطی که نوسانات قیمت متوسط ثابت بماند. اگرچه این رویکرد دقیق نیست، اما یک روش عملی برای تخمین گسترش یک حرکت چرخشی فراهم میکند.
**زمینه**
تعیین اهداف سود با استفاده از روشها و بازههای زمانی مختلف میتواند چالشبرانگیز باشد. برای رسیدگی به این موضوع، من به بررسی تاکتیکهای معاملهگران با تجربه و تحقیق در بازار پرداختم و شباهتها و تفاوتهای کلیدی را یادداشت کردم. برخی از معاملهگران بیشتر بر اساس قضاوت شخصی عمل میکنند، در حالی که برخی دیگر از اهداف فنی یا نسبتهای ریسک به پاداش از پیش تعیینشده استفاده میکنند. سطوح حمایت و مقاومت (S/R) و ابزار فیبوناچی معمولاً ظاهر میشوند، هرچند کاربرد آنها بسته به معاملهگر متفاوت است.
بر اساس شواهد فعلی، سطوح زمانی که به بالاترین و پایینترین نقاط چرخشی در ساختار قیمت فعلی مرتبط باشند، بیشترین اهمیت را دارند، بهویژه در بازارهای محدود. در مقابل، سطوح پراکنده یا ظریف از حرکات تاریخی به نظر نمیرسد که بیشتر از نقاط تصادفی اهمیت داشته باشند. ابزار فیبوناچی میتواند ارزشمند باشد زیرا اندازهگیریها بر اساس دامنه واقعی قیمت است؛ با این حال، مقادیر مربوطه شواهد محدودی برای حمایت از خود دارند.
برای بررسی این ایدهها، من اندازهگیریهایی بر روی بیش از هزار راهاندازی ادامهدار انجام دادم تا الگوهای ذاتی یا ثابتی در حرکات چرخشی شناسایی کنم. مهم است که تأکید شود ابزارها و شاخصها هرگز نباید بهطور کورکورانه استفاده شوند. معاملهگری نیاز به رهبری خود و تفکر انتقادی دارد. بهکارگیری ایدهها بدون درک زمینه یا اعتبار آنها، فرآیند تصمیمگیری را تضعیف کرده و منجر به نتایج نامنظم میشود. این مفهوم مبنای تحلیل من را تشکیل میدهد و اطمینان حاصل میکند که روشها آزمایش شدهاند نه اینکه صرفاً بهطور سطحی پذیرفته شوند.
**تعاریف**
حرکت قیمت در روند بهصورت گامبهگام، چه به سمت بالا و چه به سمت پایین پیش میرود. این شامل حرکتی قویتر است که با حرکتی اصلاحی ضعیفتر، معروف به بازگشت، دنبال میشود.
زمانی که حرکت اصلاحی به پایان میرسد و قیمتها به نظر میرسد که روند غالب را از سر میگیرند، میتوانیم از حرکت قبلی برای تخمین اهداف استفاده کنیم؛ این بهعنوان یک پیشبینی شناخته میشود.
بهعنوان مثال، اگر یک سهم به میزان 10% افزایش یابد، مکث کند و سپس حرکت دیگری انجام دهد، میتوانیم از آن مقدار برای تخمین نتیجه احتمالی استفاده کنیم. این همان ایده است.
**دادهها**
با انجام اندازهگیریهای دستی در بازههای زمانی مختلف، ساختارهای قیمتی و دستههای سهام، دادههایی درباره بازگشتها و پیشبینیها جمعآوری کردهام. با این حال، این اطلاعات نباید بهعنوان دادههای دقیقی در نظر گرفته شوند بهخاطر تصادفی بودن بازار و نوسانات ذاتی آن. در واقع، انحرافات—مانند عدم موفقیت قابل توجه در رسیدن به یک هدف یا گسترش بیش از حد—میتوانند نشاندهنده یک تغییر ساختاری احتمالی باشند.
از آنجا که این مطالعه با رویکرد دستی انجام شده است، خطر بالای سوگیری انتخاب وجود دارد که نگرانیهایی درباره قابلیت اطمینان روششناسی به وجود میآورد. با این حال، این رویکرد به مشاهده و قضاوتی که ممکن است در یک تحلیل کاملاً خودکار نادیده گرفته شود، اجازه میدهد. برای سادهسازی یافتهها، مقادیر ارائهشده در زیر ترکیبی از تمام دادهها را نشان میدهد.
**ابزار بازگشت**
در زمینه حرکات قیمت در یک روند، بهویژه در راهاندازیهای ادامهدار، بازگشتها معمولاً بین 20% و 50% از حرکت قبلی قرار میگیرند. در حالی که بازگشتهای بیش از 50% کمتر رایج هستند، این لزوماً به این معنا نیست که راهاندازی نامعتبر است.
از مشاهدات من، دو الگوی مشخص پدیدار میشود. اول، یک بازگشت سطحی که در آن سهم در یک دامنه باریک تثبیت میشود و معمولاً بیش از 10% تا 20% عقب نمیماند قبل از اینکه روند خود را ادامه دهد. دوم، یک بازگشت عمیقتر، که معمولاً حدود 50% است و به دنبال آن حرکتی صعودی قبل از ادامه میآید.
برای کسانی که به مقادیر معمولاً ذکر شده (اگرچه تأیید نشده) اشاره میکنند، سطوحی مانند 23.6%، 38.2%، 44.7% و 50% با این دامنه همراستا هستند. همچنین، 18% بهطور مکرر بهعنوان یک نقطه شکست قابل توجه ظاهر میشود. با این حال، به شدت توصیه میکنم که به اعداد دقیق با اطمینان تکیه نکنید بهخاطر نوسان و تصادفی بودن ذاتی در بازار. در عوض، رویکرد قابل اعتمادتر حفظ یک دیدگاه گسترده است—برای مثال، شناسایی اینکه بازگشتها در دامنه 20% تا 50% قبل از ادامه رایج هستند. این رویکرد انعطافپذیری را فراهم میآورد و به حساب آوردن تغییرپذیری در حرکت قیمت کمک میکند.
**ابزار پیشبینی**
زمانی که یک حرکت چرخشی چه به سمت بالا و چه به سمت پایین وجود دارد، میتوانیم از حرکت قبلی مشابه برای تخمین استفاده کنیم. این رویکرد میتواند بهطور انحصاری استفاده شود زیرا برای بازگشتها، پیشبینیها و بازارهای محدود قابل اجرا است به شرط اینکه یک رویداد قیمتی مشابه در زمان اخیر وجود داشته باشد.
از نظر پیشبینی، رایجترین دامنه بین 60% و 120% از حرکت قبلی است، با 70% تا 100% که بیشتر رایج است. غیرمعمول است که یک سهم بیش از 130% از حرکت قبلی خود را بگذارد.
مقادیر معمولاً ذکر شده در این زمینه شامل 61.8% و 78.6% بهعنوان یک ناحیه هستند، اگرچه این مقادیر بهطور مکرر عبور میشوند. دو مقدار بعدی که معمولاً ذکر میشوند 88.6% و 100% هستند که رایجترین بوده و میتوانند بهطور مؤثر بهتنهایی استفاده شوند. این مقادیر نمایانگر یک حرکت اندازهگیریشده کامل هستند، زیرا بهطور نزدیک به اندازه حرکت قبلی با مقداری حاشیه شبیه هستند. آخرین مقدار، 127% نیز قابل توجه است، اما عبور از این سطح کمتر رایج است.
**کاربرد**
سادهترین کاربرد این اطلاعات این است که دامنه 80% تا 100% را به ابزار پیشبینی وارد کنید. سپس، یک حرکت قبلی مشابه را اندازهگیری کرده تا حرکت بعدی را تخمین بزنید. این بهعنوان حرکت اندازهگیریشده شناخته میشود.
هیچ قانون سخت و سریعی برای پیروی وجود ندارد—این بیشتر یک هنر است. نکته کلیدی این است که مشابهترین حرکت در زمانهای اخیر را اندازهگیری کنید. اگر سطوح نامشخص یا پیچیده به نظر برسند، احتمالاً همینطور است. فرآیند باید ساده باقی بماند و با یک دیدگاه قضاوتی ترکیب شود.
جالب است که استفاده از کانالهای موازی همان اصل را دنبال میکند، زیرا دامنه را برای هر حرکت اندازهگیری کرده و نوسان متوسط را پیشبینی میکند. این میتواند یک روش جایگزین و در عین حال مشابه برای تخمین حرکت قیمت بر اساس حرکات تاریخی ارائه دهد.
مزیت این روش، جهانی و قابل تطبیق بودن آن برای تعیین تخمینها است. با این حال، نیاز به یک حرکت چرخشی قبلی دارد و در راهاندازیهای ادامهدار مؤثرتر است. چالشهایی زمانی پیش میآید که آن را به آغاز یک حرکت جدید، نقاط خستگی یا تغییرات ساختاری اعمال کنید، زیرا این موارد میتوانند حرکت قیمتهای کوتاهمدت را تحریف کنند. بهعنوان مثال، ارجاع به یک روند صعودی قبلی برای پیشبینی یک روند نزولی احتمالاً مؤثر نخواهد بود بهدلیل عدم تقارن متضاد در حرکات چرخشی.
در برخی موارد، میتوان به حرکات اندازهگیریشده از دورههای قبلی ارجاع داد اگر دامنه فعلی مشابه باشد. علاوه بر این، بازههای زمانی بالاتر بر بازههای پایینتر در تعیین پیشبینیها اولویت دارند.
این چیزی بیشتر از یک ابزار نیست و باید با یک دیدگاه قضاوتی استفاده شود، مانند سایر شاخصها و ابزارهای ترسیم. برتری واقعی در جای دیگری نهفته است.
**نمونه استفاده**
1. **ساختار:** شناسایی یک روند یا دامنه مشخص و اندازهگیری یک حرکت چرخشی واضح.
2. **حرکت اندازهگیریشده:** اندازهگیری را به حرکت بعدی با تکرار خط به نقطه بعدی یا استفاده از ابزار گسترش فیبوناچی مبتنی بر روند که به 100% از چرخش قبلی تنظیم شده است، اعمال کنید.
نقاط اول و دوم حرکت چرخشی را تعریف میکنند. نقطه سوم در عمیقترین قسمت بازگشت بعدی یا در آغاز حرکت جدید قرار میگیرد.
3. **تفسیر:** اگرچه این یک ابزار ساده است، استفاده مؤثر و کاربرد متنی آن نیاز به تجربه و تمرین دارد. بهخاطر داشته باشید که این فرآیند به تقریب و قضاوت قضاوتی وابسته است.
Login or register to join the conversation.
Join the discussion
0 comments